پذیرفتن شکست
نوشتن برای تغییر مطمئن هستم که شما هم مثل من از این مدل تجربهها دارید. شما هم برای موفقیت خودتان داستانهای فراوان دارید.
نوشتن برای تغییر مطمئن هستم که شما هم مثل من از این مدل تجربهها دارید. شما هم برای موفقیت خودتان داستانهای فراوان دارید.
مسیر کسبوکارها در حال تغییر است. تغییرات همیشه هستند. گاهی آنقدر آهسته رخ میدهند که متوجه تغییر نمیشویم. برخی مواقع ما عامل تغییر هستیم و
مدرکی که داماد نشد به باور من همواره تخیل بر واقعیت برتری داشته و دارد؛ زیراکه آگاهیِ ناب بر دل و ذهن آدمی نشسته و
سؤال؟ قدرت سؤال؟ نیرویی فوقالعاده در سؤال پرسیدن وجود دارد. باید نسبت به سؤالهایمان حساس باشیم. برخی سؤالها تکراری است و شاید خیلی وقتها
قدرت داستان در کسبوکار داستانتان را تغییر دهید تا کسبوکارتان تغییر کند. داستان کسبوکار شما نیاز به یک فیلمنامه دارد. فیلمنامه شما نیاز به یک
همواره نوشتن راهی بیان بیان احساسات و ارتباط با دیگر انسانها بوده است. از تاریخ سنگنگارهها که بشر از طریق نقاشی احساسش را درباره دنیای
متقاعد سازی بحث متقاعدسازی در تمام کسبوکارها خیلی جذاب و تأثیرگذار و کاملاً باید تحت تأثیر علم جدید باشد. برای موفقیت در مسیر هر کسبوکاری،
تمرین نوشتن درباره یک یادگاری وقتی با یک ناخواسته روبرو میشویم برای آنیک عنوان انتخاب کنید. برای آن ناخواسته یک نامه یادگاری بنویسید.
ارزش یک سکه بهار آزدای چقدر است؟ فرض کنید هر سکه معادل یک خواسته شما است. با بدست آوردن هر سکه یکی از خواسته های
او را از کودکی خوب میشناسم، پرجنبوجوش و فعال و علاقهمند به تجربه، تجربه چی؟ تجربه انواع کسبوکار و البته کمی اهل مطالعه و نوشتن، شغلهای مختلف را یکی پس از دیگری تست میکرد، مثلاً مدتی در خیاطی، سپس تراشکاری، بعد رفت سراغ باطریسازی و برق و خدمات اتومبیل، فعالیت در بازار تهران و گاهی اوقات ساختمانسازی، گاهی دندانسازی، مدتی صنایع تولید و بستهبندی را، کمی بعد سراغ لوستر سازی رفت و اینیکی کمی زیادی طول کشید حدود ۸ سال، در طول این مسیر کتابهای غیردرسی از علاقهمندیهایش بود و عاشق کتابخانه، نوشتن یار همیشگی او بود. سراغ ماشین تایپ رفت و تدریس حرفهای آن، کامپیوتر متولد شد، وارد دانشگاه رشته سختافزار گردید، سپس مدرس کامپیوتر در دبیرستان که بیش از یک دهه ادامه داشت. به صنعت راهسازی و ساختمانسازی روی آورد، ((نوشتن فراموش نمیشد)) شد بسازبفروش، به سراغ صنایع غذایی و بستهبندی و فروش مواد غذایی رفت، نوشتن ادامه داشت، کمی بعد شروع مجدد دانشگاه در مسیر گردشگری و هتل داری ادامه پیدا کرد. تا بهعنوان مدیر یک هتل بینالمللی فعالیت ادامه داشت. در شهریور ۱۳۹۶ با استاد شاهین کلانتری آشنا شد، و نویسندگی را بهصورت حرفهای ادامه داد تا بسازبفروشی که بساز بنویس شد.