جادوی داستان
دقت کنید شما با داستانهای خودتان در حال درخواست از کائنات هستید و دیر یا زود پاسخ خواهید گرفت، چرا دیر یا زود، به خاطر
دقت کنید شما با داستانهای خودتان در حال درخواست از کائنات هستید و دیر یا زود پاسخ خواهید گرفت، چرا دیر یا زود، به خاطر
کفتارها زشت ترین حیوان جنگل: حتما تا به حال اسم کفتار را شنیده اید، یا در فیلم های مستند تلویزیونی دیده اید. و خوب میدانیم
در حال حاضر برای نوشتن داستانهای جدید خودتان هر کجا کم آوردید به سراغ داستانهای موفق گذشته خود بر گردید، و آنها را مرور کنید
داستان ولی کوتاه: وقتی کتابهای مقدس را ورق میزنید سراسر قصه و داستان در آنها میبیند، وقتی پای صحبت پدر بزرگ و مادر بزرگ نشستهایم
داستان ثروت در کسبوکار چطور داستان جدیدی برای خودمان و کسبوکارمان بنویسیم؟ سؤالی که خیلی مواقع دوستان میپرسند با چه الگوی باید داستان نوشتن؟
آیا این جمله را شنیدید: دانش قدرت است آیا با این موضوع موافق هستید که دانش قدرت است؟ اگر جواب بله است. پس خوب فکر
هیجان در نوشتن هنگام نوشتن یک ناخواسته در نوشتار درمانی از هیجانات و کلمات مثبت زیاد استفاده کنید ( حتی زمانی که در مورد
تمرین نوشتن درباره یک یادگاری وقتی با یک ناخواسته روبرو میشویم برای آنیک عنوان انتخاب کنید. برای آن ناخواسته یک نامه یادگاری بنویسید.
هر کسبوکار نیاز به یک داستان دارد. داستان کسبوکار باید شما را وادار کند که از کارهای ساده دستبردارید، با سختیها روبرو شوید
او را از کودکی خوب میشناسم، پرجنبوجوش و فعال و علاقهمند به تجربه، تجربه چی؟ تجربه انواع کسبوکار و البته کمی اهل مطالعه و نوشتن، شغلهای مختلف را یکی پس از دیگری تست میکرد، مثلاً مدتی در خیاطی، سپس تراشکاری، بعد رفت سراغ باطریسازی و برق و خدمات اتومبیل، فعالیت در بازار تهران و گاهی اوقات ساختمانسازی، گاهی دندانسازی، مدتی صنایع تولید و بستهبندی را، کمی بعد سراغ لوستر سازی رفت و اینیکی کمی زیادی طول کشید حدود ۸ سال، در طول این مسیر کتابهای غیردرسی از علاقهمندیهایش بود و عاشق کتابخانه، نوشتن یار همیشگی او بود. سراغ ماشین تایپ رفت و تدریس حرفهای آن، کامپیوتر متولد شد، وارد دانشگاه رشته سختافزار گردید، سپس مدرس کامپیوتر در دبیرستان که بیش از یک دهه ادامه داشت. به صنعت راهسازی و ساختمانسازی روی آورد، ((نوشتن فراموش نمیشد)) شد بسازبفروش، به سراغ صنایع غذایی و بستهبندی و فروش مواد غذایی رفت، نوشتن ادامه داشت، کمی بعد شروع مجدد دانشگاه در مسیر گردشگری و هتل داری ادامه پیدا کرد. تا بهعنوان مدیر یک هتل بینالمللی فعالیت ادامه داشت. در شهریور ۱۳۹۶ با استاد شاهین کلانتری آشنا شد، و نویسندگی را بهصورت حرفهای ادامه داد تا بسازبفروشی که بساز بنویس شد.