جستارهای تازه:

قصه و داستان

  بنام بهترین قصه‌گو   وقتی کتاب‌های مقدس را ورق می‌زنید سراسر قصه و داستان  در آن‌ها می‌بیند، وقتی پای صحبت پدربزرگ و مادربزرگ نشسته‌ایم

ادامه مطلب »

قدرت شگفت‌انگیز داستان

داستان موفقیت در کسب‌وکار قدرت شگفت‌انگیز داستان چرا فقط تعداد کمی از افراد در کسب‌وکارشان موفق هستند؟ قدرت شگفت‌انگیز داستان می‌تواند فقط برای برخی از

ادامه مطلب »

طلای ناب

داستان طلا داستانی از جنس طلایی ۲۴ عیار همه ما با طلا آشنا هستیم همه ما خوب میدانیم که طلا کالای باارزش و مهم در

ادامه مطلب »

کوچینگ

  دنیای کوچینگ دنیای داستانهای کوچینگ داستانهای برای کمک به خود و دوستان.   در دل داستان‌های از کوچینگ هر فردی را بهترین قصه گوی

ادامه مطلب »

داستان

  ارل نایتینگل: ما تبدیل به آن چیزی می‌شویم که به آن فکر می‌کنیم. این همان داستان‌های است که باید هرروز و هر شب به

ادامه مطلب »

افکار در کسب‌وکار

  برخی از کلمات سمی را اینجا یادآوری می‌کنم، بارها و بارها این مدل جملات و کلمات را شنیده ایم. بازار خراب است، مشتری نیست،

ادامه مطلب »

گقتگوی بین من و او

    بسم الله الرحمن الرحیم گفتگوی من + او = آرامش ذهن و بدن توضیح: کنترل احساسات و گفتگو با ناخواسته ها یک ناخواسته

ادامه مطلب »

کسب‌وکار مجاز

جادوی داستان کسب‌وکار شما باید مجاز باشد، بله باید مجاز باشد. البته نمیدانم تعریف شما از لغت مجاز چیست ولی من میخواهم از لغت مجاز

ادامه مطلب »

جعفر کریم نژاد

او را از کودکی خوب می‌شناسم، پرجنب‌وجوش و فعال و علاقه‌مند به تجربه، تجربه چی؟ تجربه انواع کسب‌وکار و البته کمی اهل مطالعه و نوشتن، شغل‌های مختلف را یکی پس از دیگری تست می‌کرد، مثلاً مدتی در خیاطی، سپس تراشکاری، بعد رفت سراغ باطری‌سازی و برق و خدمات اتومبیل، فعالیت در بازار تهران و گاهی اوقات ساختمان‌سازی، گاهی دندان‌سازی، مدتی صنایع تولید و بسته‌بندی را، کمی بعد سراغ لوستر سازی رفت و این‌یکی کمی زیادی طول کشید حدود ۸ سال، در طول این مسیر کتاب‌های غیردرسی از علاقه‌مندی‌هایش بود و عاشق کتابخانه، نوشتن یار همیشگی او بود. سراغ ماشین تایپ رفت و تدریس حرفه‌ای آن، کامپیوتر متولد شد، وارد دانشگاه رشته سخت‌افزار گردید، سپس مدرس کامپیوتر در دبیرستان که بیش از یک دهه ادامه داشت. به صنعت راه‌سازی و ساختمان‌سازی روی آورد، ((نوشتن فراموش نمی‌شد)) شد بسازبفروش، به سراغ صنایع غذایی و بسته‌بندی و فروش مواد غذایی رفت، نوشتن ادامه داشت، کمی بعد شروع مجدد دانشگاه در مسیر گردشگری و هتل داری ادامه پیدا کرد. تا به‌عنوان مدیر یک هتل بین‌المللی فعالیت ادامه داشت. در شهریور ۱۳۹۶ با استاد شاهین کلانتری آشنا شد، و نویسندگی را به‌صورت حرفه‌ای ادامه داد تا بسازبفروشی که بساز بنویس شد.

مقایسه