داستان موفقیت شما
یک داستان موفقیت برای خودت بنویس بهترین داستانی که شنیدید کدام است؟ آیا مسیر زندگی سراسر قصه نیست قصه ای از جنس تلخ و شیرین
یک داستان موفقیت برای خودت بنویس بهترین داستانی که شنیدید کدام است؟ آیا مسیر زندگی سراسر قصه نیست قصه ای از جنس تلخ و شیرین
قانون تمرکز در رسیدن به خواستهها چگونه با استفاده از قانون تمرکز میتوانیم از ناخواستهها به خواستهها مهاجرت کنیم؟ آیا هنگام بروز
مراقب باشید اشتباه برداشت نکنید امیدوارم اینجا اشتباه برداشت نکرده باشید من هنوز عاشق ساختوساز هستم. منظورم ساختمانسازی و بهویژه ویلا سازی است.
هیجان در نوشتار درمانی هنگام نوشتن یک ناخواسته در نوشتار درمانی از هیجانات و کلمات مثبت زیاد استفاده کنید ( حتی زمانی که در
وبینار نوشتار درمانی مروری بر جلسه اول نکاتی که در نوشتار درمانی موردتوجه ما است عبارتاند از اسلاید اول ۱ – ارتباط
نقش بخشیدن در نوشتار درمانی بخشش یا بخشیدن و یا به عبارتی نچسبیدن و رها کردن. بخشش،لازم نیست اعدامش کنید. بخشش لازم نیست، اعدامش
نوشتار درمانی ذهن ما همانند انباری است که پرشده از خاطرات زشت و زیبا. گاهی خاطرهای که یاد آن باعث آرامش ما است
تغییر داستان تغییر محتوا تغییر نتیجه داستانت را تغییر بده نتایج تغییر خواهد کرد. داستانت را تغییر بده احساسات تو تغییر خواهند کرد. داستانت
اندر مزایایی نوشتن چرا باید نوشت؟ چرا باید نوشتن را به نوشتار درمانی تبدیل کرد؟ مزایای نوشتار درمانی چیست؟ اگر با نوشتن میانه
او را از کودکی خوب میشناسم، پرجنبوجوش و فعال و علاقهمند به تجربه، تجربه چی؟ تجربه انواع کسبوکار و البته کمی اهل مطالعه و نوشتن، شغلهای مختلف را یکی پس از دیگری تست میکرد، مثلاً مدتی در خیاطی، سپس تراشکاری، بعد رفت سراغ باطریسازی و برق و خدمات اتومبیل، فعالیت در بازار تهران و گاهی اوقات ساختمانسازی، گاهی دندانسازی، مدتی صنایع تولید و بستهبندی را، کمی بعد سراغ لوستر سازی رفت و اینیکی کمی زیادی طول کشید حدود ۸ سال، در طول این مسیر کتابهای غیردرسی از علاقهمندیهایش بود و عاشق کتابخانه، نوشتن یار همیشگی او بود. سراغ ماشین تایپ رفت و تدریس حرفهای آن، کامپیوتر متولد شد، وارد دانشگاه رشته سختافزار گردید، سپس مدرس کامپیوتر در دبیرستان که بیش از یک دهه ادامه داشت. به صنعت راهسازی و ساختمانسازی روی آورد، ((نوشتن فراموش نمیشد)) شد بسازبفروش، به سراغ صنایع غذایی و بستهبندی و فروش مواد غذایی رفت، نوشتن ادامه داشت، کمی بعد شروع مجدد دانشگاه در مسیر گردشگری و هتل داری ادامه پیدا کرد. تا بهعنوان مدیر یک هتل بینالمللی فعالیت ادامه داشت. در شهریور ۱۳۹۶ با استاد شاهین کلانتری آشنا شد، و نویسندگی را بهصورت حرفهای ادامه داد تا بسازبفروشی که بساز بنویس شد.