همایش تورنادو
پنجشنبه هفتم دیماه در سالن ضرغامی تهران کنار فدراسیون کشتی همایشی بود که به دعوت دوستان عزیزم آقای ساده بافی و آقای محمودی در مراسم شرکت کردم.
در کنار استاد محمودی، استاد ساده بافی، استاد گلشنی، استاد صباغی و استاد بهمن خواه بودیم، مراسم ساعت ۱۴ شروع شد.
سخنرانیهای اساتید یکی پس از دیگری انجام میشد، و البته که بسیار عالی و مفید بود.
نکتهای که دوست داشتم در اینجا بنویسم این بود که استاد گلشنی عزیز در مورد ریسک و بازار و فروش سخنرانی داشتند و در بخشی از سخنان خود از حاضرین سؤالی پرسیدند که الآن ۲۰۰ هزار تومان پول نقد را قبول میکنید یا شیر یا خط بی اندازیم برای یکمیلیون تومان.
استاد به سمت حضار رفت و درخواست سکه کرد، خانم بازرگانی که از سفر آفریقا آمده بود، یک سکه “درهم” در کیفش داشت و آن را به استاد تقدیم کرد.
استاد گلشنی به سمت یکی از حضار رفت و سؤال را از او پرسید که دویست هزار تومان وجه نقد یا شیر یا خط برای یکمیلیون تومان وجه نقد.
نفر اول دویست هزار تومان را قبول کردند.
نفر دوم شیر یا خط را قبول کرد و چیزی برنده نشد و دویست هزار تومان را نیز از دست داد.
نفر سوم شیر یا خط را پذیرفت و یکمیلیون تومان را پذیرفت.
تا اینجا همهچیز عالی بود و طبق تدریس و برنامه آقای گلشنی پیش میرفت.
من و استاد بهمن محمودی در کنار هم نشسته بودیم، به او گفتم با توجه به روحیهای که از من سراغ دارید، اگر استاد گلشنی از من سؤال کند که دویست هزار تومان یا شیر یا خط برای یک میلیون تومان؛ به نظر شما من کدام را انتخاب خواهم کرد.
لطفاً کمی فکر کنید.
آقای محمودی در حال فکر کردن بود شاید یک یا دو دقیقه فکر کرد و گفت جعفر جان سؤالی سختی است، لطفاً خودت بگو.
گفتم من ماجرا را تغییر میدهم از استاد گلشنی سکه را میگیرم.
در ابتدا بهاصطلاح استاد را خلع صلاح میکنم.
و روند مذاکره تغییر خواهد کرد.
حالا پسازاینکه سکه را گرفتم کمی از استاد گلشنی فاصله خواهم گرفت و رو به حضار میگویم شما دوستان عزیز همه شما شاهد هستید که این سکه را استاد گلشنی به امانت از خانم بازرگان گرفت و این سکه علاوه بر ارزش مادی ارزش معنوی برای خانم بازرگان دارد.
چه کسی از شما حاضر است برای حفظ آبروی استاد گلشنی این سکه را به مبلغ ده میلیون تومان از من بخرد و تحویل استاد گلشنی یا خانم بازرگان کند؟
احتمالاً چندنفری دست بالا خواهند کرد.
در ادامه یک سؤال دیگر؛
چه کسی حاضر است این سکه را از من به مبلغ پنجاه میلیون تومان بخرد و با این کار حفظ ابرو کند.
و در ضمن وفاداری خودش را به استاد گلشنی عزیز ثابت کند.
به نظر شما چند درصد از افراد همکاری خواهند کرد؟
در سالن تقریبا هزار نفر حضور داشتند، در نهایت خوش شانسی فکر میکنید چند نفر حاضر خواهند شد که یک سکه معمولی را به قیمت پنجاه میلیون تومان بخرند؟
و ادامه داستان . . .