مقاله دهم از مجموعه «۱۰۰ مقاله با Mr. Story» — نوشته جعفر کریمنژاد
داستان برندت را طوری بگو که شنیده شود
مقدمه:
جهان پر است از صدای برندهایی که میخواهند دیده و شنیده شوند. اما تنها برندهایی شنیده میشوند که داستانی دارند… و نه فقط هر داستانی، بلکه داستانی درست، صادقانه و بهیادماندنی.
اما چگونه میتوان داستان برند شخصی را طوری گفت که واقعاً شنیده شود؟ نه فقط خوانده شود، بلکه اثر بگذارد، ماندگار شود، و برند را در ذهن حک کند؟
در این مقاله با من، جعفر کریمنژاد، همراه شوید تا فرمول داستانسرایی شنیدنی برای برند شخصی را به زبان ساده و کاربردی یاد بگیریم.
چرا اصلاً “داستان” مهم است؟
داستان ابزار فروش نیست؛ ابزار «ارتباط» است.
مخاطب، لوگو را به خاطر نمیسپارد. شعار را هم شاید فراموش کند.
اما اگر داستان برندتان را با روح بگویید، در قلب و ذهن او لانه میسازد.
برای مثال، چرا وقتی نام برند اپل یا نایک را میشنویم، فقط محصول یادمان نمیآید؟
ما به یاد “استیو جابز” و “غلبه بر سیستم” میافتیم. یا به یاد “جسارت” و “فلسفه فقط انجامش بده” در نایک.
اشتباه برندها در روایت داستان
بیشتر صاحبان برند این اشتباه را میکنند که:
- فقط از خودشان میگویند، نه از مخاطب
- از موفقیتها میگویند، نه از مسیر و شکستها
- داستان را به تبلیغ تبدیل میکنند، نه رابطه
اگر داستان برندت مثل بروشور تبلیغاتی باشد، مخاطب آن را نمیشنود.
باید داستان را مثل فیلمی پرکشش بگویی، نه مثل پست تکراری شبکههای اجتماعی.
فرمول شنیده شدن داستان برند از نگاه Mr. Story
۱٫ یک نقطه شروع احساسی بساز
از جایی شروع کن که درگیر کننده باشد. از درد، دغدغه، یا سوالی بگو که در دل مخاطب زنده است.
مثلاً:
“در ۴۲ سالگی، وقتی چندین ضربه شمشیر ارزل و اوباش را زنده ماندم، فهمیدم که زندگی باید داستانی واقعی باشد… نه تکرار کلیشهها.”
مخاطب با جملهای مانند این توقف میکند، میخواند، و گوش میدهد.
۲٫ فراز و فرود داشته باش
داستان برند واقعی، خط صاف نیست. نشان بده که کجا افتادی، چطور برخاستی، و امروز چرا اینجایی.
از مخاطب پنهان نکن که مسیرت خاکستری بوده؛ اینطوری داستانت انسانیتر میشود.
۳٫ داستانت را با صدای خودت بگو، نه لحن تبلیغاتی
از واژههای زندگی استفاده کن، نه لغات بازاریابی. خودت باش.
اگر میخواهی مخاطب گوش کند، طوری بنویس که انگار در حال گفتوگوی صمیمی هستی، نه ارائه رزومه.
۴٫ پایان داستانت، دعوت به حرکت باشد
وقتی داستان را گفتی، مخاطب باید بداند “حالا چه؟”
آیا باید ثبتنام کند؟ تماس بگیرد؟ خودش را در داستان شما پیدا کند؟
به او بگو گام بعد چیست.
مثال عملی از یک داستان برند شنیدنی:
«من جعفر کریمنژاد هستم. کسی که از یک نقطهمرگ، به زندگی برگشت تا دیگران را کمک کند داستانشان را زندگی کنند، نه پنهان کنند.
وقتی فهمیدم هرکسی داستانی دارد که میتواند الهامبخش، متفاوت و اثرگذار باشد، Mr. Story متولد شد. حالا مأموریت من ساده است: به تو کمک کنم برندت را با صدای خودت بنویسی… نه با زبان تبلیغات.»
نکاتی برای روایت داستان برند شخصیات
✅ صادق باش؛ از درد هم بگو
✅ به مخاطب نشان بده که بخشی از داستان توست
✅ تصویرسازی کن (نه فقط توصیف)
✅ داستانت را با فرمتهای مختلف (نوشته، صدا، ویدئو) منتشر کن
✅ بارها و بارها آن را تکرار کن – اما هر بار از زاویهای تازه
داستان شما هم شنیده خواهد شد؛ اگر…
اگر آن را بدون ماسک بگویی.
اگر از تقلید پرهیز کنی.
اگر حاضر باشی «خودت» را در آن نمایش دهی.
برند شخصی موفق، برند کسی است که مردم نه فقط او را ببینند، بلکه باورش کنند.
و این بدون یک داستان واقعی و شنیدنی، هرگز اتفاق نمیافتد.
راه ارتباط با Mr. Story – جعفر کریمنژاد
آیا آمادهای داستان برندت را با صدای خودت بنویسی؟
من اینجا هستم تا کمکت کنم تا داستانت شنیده شود.
🌍 وبسایت رسمی: www.jafarkarimnejad.ir 🚀
✍️ تلگرام مشاوره کسبوکار: @Businessfollow
✍️ آکادمی آموزش نویسندگی و برندسازی: @writingforchange
📞 تماس مستقیم جهت مشاوره خصوصی: ۰۹۱۲۵۷۷۶۵۳۲
نتیجهگیری نهایی:
جهان برندها، پر سر و صداست.
اما تنها آنهایی شنیده میشوند که قصهشان از دل بیاید، و به دل بنشیند.
اگر تا امروز صدای برندت شنیده نشده، شاید وقت آن است که داستانت را بازنویسی کنی.
و من اینجایم تا با هم بنویسیمش.