داستان یک ایده

داستان یک ایده

همیشه ایده‌ها هستند و فکر می‌کنیم که کدام ایده مناسب است و کدام ایده پول‌ساز است.

گاهی به ایده‌ها اهمیت نمی‌دهیم و به‌سادگی از کنار آن‌ها عبور می‌کنیم.

مدتی بعد شخصی را می‌بینیم که از همان ایده ما در حال کسب ثروت است و درآمدهای او بسیار عالی است.

با خودمان میگوییم که این همان ایده من بود، کمی آه و کمی تأسف و شاید هم چند تا فحش می‌دهیم و این می‌شود پایان یک ایده.

اما همیشه ماجرا این شکلی نیست، باید به این فکر باشیم که وقتی ایده‌ای از راه می‌رسد برای آن‌یک یا چند داستان جذاب داشته باشیم.

درواقع موضوع همین است اگر نتوانیم ایده را تبدیل به داستان کنیم آن ایده از دست ما فرار خواهد کرد.

جمله زیبایی وجود دارد که می‌گوید اگر واقعیتی وجود نداشته باشد داستانی وجود ندارد و اگر داستانی نباشد واقعیتی نخواهد بود.

به نظرم این‌گونه باید گفت اگر ایده‌ای از راه رسید باید برای آن‌یک داستان جدید خلق کرد و اگر برای ایده خودمان داستانی نداشته باشیم آن ایده از پیش ما خواهد رفت.

ایده‌ها عاشق داستان هستند.

ایده‌ها وابسته به داستان هستند.

ایده بدون داستان معنا و مفهوم ندارد.

ایده بدون داستان زنده نخواهد ماند.

ایده برای رشد نیاز به داستان دارند.

مهم نیست چه ایده‌ای دارید و این ایده چقدر جذابیت دارد.

مهم این است که برای حفظ ایده خودتان باید داستانی داشته باشید، حالا کیفیت داستان شما باعث رشد ایده‌های شما خواهد شد.

ایده بدون داستان یعنی هیچ.

اگر بهترین ایده را هم داشته باشید باید برای آن داستان و داستان‌های داشته باشید.

من آقای داستان کسب‌وکار هستم که با یک ایده داستان ساده شروع شد.

اگر کسب‌وکاری دارید و برای رشد و ادامه آن داستانی ندارید، منتظر زنگ خطر باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقایسه