چگونه باید در رابطه با کسبوکار خودمان داستان جدیدمان را بنویسیم و در صورت نیاز آن را بازنویسی کنیم؟
اول باید بدانیم که داستان قبلی ما چه بوده است؟ باید این داستان نوشته شود بعد روی آن فکر کنیم و مسیر حرکت داستان را پیدا کنیم. در واقع نقشه راه را شناسایی کنیم.
نقشه راه قدیمی را پیدا کنیم و بعد نقشه راه جدید را طراحی و بازسازی کنیم. همین حالا با نقشه قبلی اینجا هستیم، الآن برای پیروزی میخواهیم نقشهای برای برد و پیروزی طراحی کنیم.
ما بهصورت ناخودآگاه دنبال چرایی ناخواسته هستیم.
تا زمانی که برای کسبوکارمان داستانی خلق نکنیم داستان ما معنا پیدا نمیکند.
در شغل شما حتماً دو نفر پیدا میشوند که موفق شدهاند. شما میتوانید نفر سوم باشید.
سرنوشت ما پیرو داستانهای ما است. جایگاه ما در آینده بستگی به داستانی است که اکنون در حال نوشتن آن هستیم. پس باید داستان کسبوکار خود را کالبدشکافی کرده و قصهای دیگر را شروع به نوشتن کنیم. با شناسایی باگهای داستان قبلی میتوانیم راحت به یک داستان جدید و البته خوب برسیم.
در کدام زمینه کسبوکارتان واضح و مشخص است که با ویژگیهای داستان فعلیتان نمیتوانید به موفقیت برسید؟
ضعفها را شناسایی کنید. بهعنوانمثال:
نه نگفتن/ کمالگرایی/ فعالیت کم/ غرور/عدم مدیریت زمان
نقاط ناخواسته را پیدا کنید و بعد مثل یک کارگردان و فیلمبردار در هنگام فیلمبرداری یک فیلم، فریاد بزنید کات و صحنه را برای بازی بهتر(دستاوردهای باارزش) بازسازی کنید.