سلام
صبحبهخیر.
به نظر شما در سالی که پیش رو داریم در کجا سرمایه گذاری کنیم؟
امروز دوازدهم فروردین سال ۱۴۰۲ است.
من یک برنامه روزانه معمولی دارم و البته همیشه نمیتوانم طبق برنامه پیش بروم.
ولی برنامه این است که هر روز ۴٫۳۰ بیدار شوم چرا نمیدانم، بعد چند تمرین، نوشتن و مطالعه، نماز، قهوه یا نسکافه و گاهی ترکیب این دو با هم، دوش، صبحانه و این داستان همچنان ادامه دارد.
مثل همیشه ساعت ۴٫۳۰ از خواب بیدار شدم.
تمرین آلفا، تمرین تجسم خلاق و سپس نوشتن صفحات صبحگاهی طبق روال هرروز انجام شد.
اجاقگاز را روشن کردم تا کتری به جوش آید.
وضو گرفتم و نماز صبح خواندم، و شروع کردم به مطالعه کتابی که از دیشب آمده کرده بودم.
صدای کتری درآمده بود،
یک لیوان آب جوش یک بسته نسکافه و یک بسته قهوه فوری ترکیب کردم.
احساس کردم یک دوش ولرم لازم دارم معمولاً کمتر از دقیقه زمان لازم دارم برای دوش گرفتن.
تا نسکافه و قهوه ترکیبی کمی ولرم شود سریع دوش گرفتم.
با حوله و لیوان به دست به سمت گوشی رفتم،
چند تماس بدون پاسخ.
چند پیامک داشتم.
سری به اینستا زدم با یک فایل زیبا روبرو شدم گوینده میگفت:
در بدن هر انسان بیش از سی تریلیون سلول فوق هوشمند وجود دارد.
چنددقیقهای در این مورد صحبت کرد.
گوشی را خاموش کردم و لیوان را سر کشیدم.
موضوع برایم جالب بود و افکارم شروع به تجزیه و تحلیل شد.
دفترم را برداشتم و برای بهتر فکر کردن شروع کردم به نوشتن.
و نوشتم، و نوشتن را ادامه دادم:
یعنی من بهعنوان یک انسان، که نه بهعنوان اشرف مخلوقات
رهبر ۳۰ تریلیون سلول فوق هوشمند هستم که خداوند به من هدیه داده است.
پس ما میتوانیم با داشتن لشکری به این عظمت طوفان به پا کنیم.
من یک رهبر هستم با داشتن لشگر سی تریلیون عضو فوق هوشمند.
بماند که باید شکر گذار خداوند باشیم.
یک رهبر با داشتن یک لشکر با این عظمت، چهکارهای میتواند انجام دهد.
در طول تاریخ بارها خواندهایم و شنیدهایم که رهبران زیادی آمدند و رفتند.
برخی پیروز و برخی شکست خوردن، بعضی از رهبران را بانام نیک و برخی دیگر را بانام بد یاد میکنیم.
حالا من و شما هرکدام از ما یک رهبر هستیم با یک لشکر سی تریلیون عضو فوق هوشمند، این کوی و این میدان.
یا این لشکر را درست و دقیق هدایت میکنم که باید اینچنین باشد و به اهداف بزرگی میرسم و یا این لشکر را نمیتوانم هدایت کنم و سقوط . .
ارل نایتینگر میکفت: کنترل ذهن مهمترین و با ارزش ترین لطفی است که خداوند در اختیار ما انسانها قرار داده است.
این جملات را داشته باشید:
انسان اشرف مخلوقات است.
برگی از درخت نمیافتد مگر به دستور خدا.
هر چه کنی به خود کنی.
با هر دست بدهی با همان دست خواهی گرفت.
پدر و مادر ( انسان ) جانشین خداوند است.
و به تسخیر انسان درآوردم هر آنچه در آسمانها و زمین است.
وقتی میگویم بشو لاجرم میشود.
و خیلی جملات شبیه دیگر در منابع مختلف وجود دارد.
وقتی تو جانشین فرمانده کل قوا هستی و فرماندهی یک لشکر و نحوه مدیریت آن لشکر با تو است، یا لشکر را به عرش برسان و یا لشکر را نابود کن، همه چیز در کنترل تو و ذهن تو است.
اگر توان مدیریت نداری باید مشاوره داشته باشی.
شما ثمره ۵ دوست برتر خودت هستی.
اجازه بدهید!
ماجرا را تغییر بدهیم.
ارزش هر سلول فوق هوشمند را نمیتوانم تخمین بزنم.
ولی فرض بر این باشد که هر سلول ما معادل یک دلار است.
یعنی ما سرمایهای به میزان ۳۰ تریلیون دلار داریم.
یعنی عدد ۳۰ و در مقابل آن ۱۲ صفر.
۳۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰٫۰۰۰ تریلیون دلار داریم.
یعنی هرروز صبح که از خواب بیدار میشویم این عدد در حساب ما وجود دارد و باید هوشمندانه از آن استفاده کنیم.
شما مستقیم و بدون واسطه مسئول صد در صد این ۳۰ تریلیون هستید، باید پاسخگو باشید.
“” بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را”
خواهش میکنم یک نفر به من بگویید تکلیف ما با این سی تریلیون سلول فوق هوشمند چیست.
امروز ما نتایج افکار دیروز است.
ولی فردای ما چطور؟
نتایج آینده ما چطور است و قرار است که چه اتفاقی رقم بزنیم.
این کوی و این میدان.
هر چه کنی به خود کنی!
سلولهای فوق هوشمند میگویند فرمانبردارم سرورم.
شما دستور بدهید؛
و این داستان ادامه دارد!